تنظیم هیجان (Emotion Regulation) به معنای توانایی درک، مدیریت و پاسخ مؤثر به احساسات به شیوهای مناسب با موقعیت است. کودکان با هیجانات شدید، کسانی هستند که واکنشهای عاطفی آنها (مانند خشم، ناامیدی یا اضطراب) شدیدتر از حد معمول، طولانیتر و دشوارتر از سایر کودکان کنترل میشود. این مقاله یک راهنمای عملی برای کمک به والدین و مربیان برای آموزش این مهارت حیاتی به کودکان 5 تا 10 ساله ارائه میدهد.

۱. گام اول: درک و نامگذاری هیجانات (Labeling Emotions)
کودک ابتدا باید بتواند احساس خود را بشناسد تا آن را مدیریت کند.
- نقش والد به عنوان آینه: در لحظهای که کودک آرام است یا هیجان خفیفی دارد، احساسات او را نام ببرید. مثلاً: "میدانم که از اینکه بازی را نبردی ناراحتی،" یا "این هدیه تو را هیجانزده کرده است."
- استفاده از مقیاس هیجان: از یک مقیاس ساده (مانند مقیاس 1 تا 10 یا مقیاس چراغ راهنمایی) برای کمک به کودک استفاده کنید.
- چراغ سبز: آرام و تحت کنترل.
- چراغ زرد: شروع به عصبانی شدن یا ناراحت شدن، نیاز به استفاده از ابزارهای کمکی.
- چراغ قرمز: عصبانیت و از دست دادن کنترل، زمان توقف و آرام شدن است.
- تشخیص زبان بدن: از کودک بخواهید نحوه احساسات مختلف را در بدن خود شناسایی کند. "وقتی عصبانی هستی، شکمت چطور است؟" یا "وقتی ترسیدهای، دستهایت چطور میشوند؟"
۲. گام دوم: معرفی و تمرین ابزارهای آرامسازی
ابزارهای آرامسازی باید قبل از شروع طوفان هیجانی آموزش داده شوند.
- تنفس عمیق (تنفس شکمی): یکی از مؤثرترین ابزارها است. به کودک یاد دهید که با تمرکز بر شکم (و نه قفسه سینه) نفس بکشد.
- روش شمع و گل: از کودک بخواهید طوری نفس بکشد که انگار بوی یک گل زیبا را میکشد (دم عمیق) و سپس طوری نفس را بیرون دهد که انگار میخواهد یک شمع را خاموش کند (بازدم طولانی). این کار سیستم عصبی را آرام میکند.
- فضای آرامش (Calm-Down Corner): در منزل، یک فضای اختصاصی و عاری از قضاوت ایجاد کنید.
- این فضا باید دارای اشیای آرامبخش مانند خمیربازی، توپ ضد استرس، کتابهای آرامشبخش، یا هدفون برای کاهش صداهای محیط باشد.
- تأکید کنید که این مکان محل تنبیه نیست، بلکه محل بازگشت به آرامش است.
- تکنیک Grounding (لنگر انداختن): برای کودکانی که دچار اضطراب یا فکرهای مزاحم میشوند، استفاده از تکنیک 5-4-3-2-1 را آموزش دهید (قبلاً در پاسخ دیگر توضیح داده شد)، تا توجه آنها را از دنیای ذهنی به دنیای فیزیکی برگرداند.
۳. گام سوم: توسعه مهارتهای حل مسئله
پس از آرام شدن، کودک آماده است تا یاد بگیرد چگونه به جای واکنش هیجانی، مشکل خود را حل کند.
- استفاده از سناریوها: زمانی که کودک آرام است، سناریوهای رایج و محرک (مانند شکستن اسباببازی یا نوبت دادن) را مطرح کنید.
- فکر کردن به جای عمل: به کودک کمک کنید تا قبل از انجام هر کاری، مکث کند و فکر کند. مثلاً بپرسید: "وقتی برادرت اسباببازی تو را گرفت، چه گزینههایی داشتی؟"
- گزینه ۱: داد زدن (نتیجه: هر دو عصبانی میشوید).
- گزینه ۲: گرفتن آن (نتیجه: دعوا میکنید).
- گزینه ۳: درخواست مؤدبانه و قاطع ("لطفاً آن را برگردان") (نتیجه: مشکل حل میشود).
- مدلسازی والد: مهمترین روش آموزش، مدلسازی رفتار است. هنگامی که شما عصبانی یا ناامید میشوید، با صدای بلند توضیح دهید که چگونه هیجانات خود را مدیریت میکنید. مثلاً: "من الان از ترافیک خیلی عصبانیام، برای همین باید یک نفس عمیق بکشم و بعد مشکل را حل کنم."
۴. تقویت و پذیرش بیقید و شرط
برای کودکان با هیجانات شدید، پذیرش و تقویت مثبت، هسته اصلی تنظیم هیجان است.
- پذیرش هیجان، نه رفتار: به کودک بفهمانید که احساس عصبانیت یا ناراحتی کاملاً طبیعی است و شما آن را میپذیرید، اما رفتار مخرب (مانند پرتاب کردن اشیا یا ضربه زدن) قابل قبول نیست.
- تقویت تلاش، نه کمال: کودک را نه تنها به خاطر آرام ماندن کامل، بلکه به خاطر تلاشهایی که میکند، تشویق کنید. مثلاً: "دیدم که میخواستی داد بزنی، اما به جای آن نفس عمیق کشیدی! کارت عالی بود."
- بخشیدن و شروع مجدد: در صورتی که کودک کنترل خود را از دست داد، پس از آرام شدن، هرگز او را شرمنده نکنید. روی راه حل تمرکز کنید و به او اجازه دهید با آرامش دوباره شروع کند. "ما همه اشتباه میکنیم. حالا که آرام شدی، چطور میتوانیم این مسئله را درست کنیم؟"
آموزش تنظیم هیجان یک فرآیند طولانی و تدریجی است. ثبات، همدلی و آرامش والدین، مؤثرترین ابزار در این مسیر برای کمک به کودک جهت تبدیل شدن به یک فرد با ثبات هیجانی است.



































