رابطه بین رژیم غذایی و سلامت روان، که به عنوان روانپزشکی تغذیهای شناخته میشود، اکنون فراتر از توصیههای ساده است. تحقیقات اخیر نشان میدهند که مداخلههای تغذیهای، بهویژه از طریق تأثیر بر التهاب و میکروبیوم روده، میتوانند نقش مهمی در پیشگیری و مدیریت اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب داشته باشند.

۱. محور روده-مغز و التهاب سیستمیک
مکانیسم اصلی که تغذیه را به سلامت روان متصل میکند، محور دوطرفه روده-مغز است.
- مسیرهای ارتباطی: این محور از طریق مسیرهای عصبی (عصب واگ)، مسیرهای هورمونی و مسیرهای ایمنی (سایتوکینهای التهابی) به طور مداوم سیگنال ارسال میکند.
- التهاب مزمن: التهاب سیستمیک و کمدرجه، که اغلب ناشی از رژیم غذایی نامناسب است، یکی از عوامل اصلی در پاتوژنز (سیر بیماری) اختلالات خلقی است. سلولهای ایمنی فعال شده در پاسخ به التهاب، سایتوکینهای پیشالتهابی را آزاد میکنند. این سایتوکینها میتوانند از سد خونی-مغزی عبور کرده و:
- متابولیسم سروتونین را مختل کنند.
- نوروترانسمیترها را تغییر دهند.
- نوروپلاستیسیته (انعطافپذیری عصبی) را کاهش دهند.
۲. نقش رژیم غذایی ضدالتهابی
رژیمهای غذایی سرشار از غذاهای فرآوریشده، قند و چربیهای ناسالم، باعث افزایش التهاب میشوند. در مقابل، رژیمهای ضدالتهابی میتوانند التهاب را کاهش داده و از عملکرد مغز حمایت کنند.
- رژیم مدیترانهای: این رژیم که غنی از غلات کامل، میوهها، سبزیجات، حبوبات و روغن زیتون است، بهترین الگوی ضدالتهابی شناخته میشود. مطالعات نشان دادهاند که پیروی از این رژیم با کاهش خطر افسردگی و بهبود علائم آن در افراد مبتلا مرتبط است.
- تأکید بر آنتیاکسیدانها: غذاهایی که دارای آنتیاکسیدان بالا هستند (مانند انواع توتها، سبزیجات برگ سبز و ادویهها) به مقابله با استرس اکسیداتیو کمک میکنند، که خود عامل دیگری در آسیبرسانی به سلولهای مغزی و اعصاب است.
۳. سلامت میکروبیوم روده و "سایکوبایوتیکها"
میکروبیوم روده (جامعه تریلیونها باکتری) به طور مستقیم بر سلامت روان تأثیر میگذارد و یک هدف اصلی برای مداخلات تغذیهای است.
- تولید نوروترانسمیترها: میکروبهای روده بخش عمدهای از GABA (انتقالدهنده عصبی آرامبخش) و پیشسازهای سروتونین را تولید میکنند. عدم تعادل در این میکروبیوم میتواند این تولید را مختل کند.
- تولید اسیدهای چرب با زنجیره کوتاه (SCFAs): باکتریها فیبرهای غذایی را تجزیه کرده و SCFAs (مانند بوتیرات) تولید میکنند که سلامت پوشش روده را حفظ کرده و به کاهش التهاب سیستمیک کمک میکنند.
- پریبیوتیکها و پروبیوتیکها:
- پریبیوتیکها: فیبرهایی هستند که غذای باکتریهای مفید روده را تأمین میکنند (مانند اینولین، یافتشده در سیر، پیاز و موز نارس).
- پروبیوتیکها (Psychobiotics): باکتریهای مفیدی هستند که به طور مستقیم برای بهبود سلامت روان تجویز میشوند. سویههای خاصی از لاکتوباسیلوس و بیفیدوباکتریوم در کاهش اضطراب و افسردگی امیدوارکننده بودهاند.
۴. مکملهای خاص در مدیریت اختلالات خلقی
برخی مکملها به دلیل داشتن خواص ضدالتهابی و حمایت از عملکرد عصبی، به عنوان درمانهای کمکی مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
الف) اسیدهای چرب امگا-۳ (Omega-3 Fatty Acids)
- نقش: Omega-3ها، بهویژه **EPA (Eicosapentaenoic Acid)** و DHA (Docosahexaenoic Acid)، اجزای ساختاری غشای سلولهای مغزی هستند و خواص ضدالتهابی قوی دارند.
- اثر بر افسردگی: مطالعات متعددی نشان میدهند که مکملهای Omega-3، بهویژه آنهایی که غلظت EPA بالاتری دارند، میتوانند به عنوان یک درمان کمکی در کنار داروهای ضدافسردگی، علائم افسردگی را بهبود بخشند.
ب) ویتامینها و مواد معدنی کلیدی
- ویتامین D: کمبود این ویتامین با افزایش ریسک افسردگی و اختلالات خلقی مرتبط است. نقش آن در تنظیم سیستم ایمنی و تولید سروتونین مورد توجه است.
- ویتامینهای گروه B (به ویژه فولات و B12): این ویتامینها برای تولید نوروترانسمیترها و متابولیسم هوموسیستئین حیاتی هستند. سطوح بالای هوموسیستئین میتواند به مغز آسیب بزند و با افسردگی مرتبط است.
- منیزیم و روی: کمبود این مواد معدنی میتواند عملکرد انتقالدهندههای عصبی را مختل کند و بر مکانیسمهای پاسخ به استرس تأثیر بگذارد.
۵. استراتژیهای مداخله در عمل
مداخلههای تغذیهای نباید جایگزین درمانهای روانپزشکی سنتی (دارودرمانی و رواندرمانی) شوند، بلکه باید به عنوان بخشی از یک برنامه درمانی جامع و یکپارچه مورد استفاده قرار گیرند:
- ارزیابی تغذیهای: ابتدا باید رژیم غذایی فعلی بیمار ارزیابی شود و کمبودهای تغذیهای شناسایی گردند.
- اصلاح رژیم: توصیه به تغییر الگوی غذایی از رژیم التهابی به رژیم مدیترانهای یا الگوهای مشابه.
- هدفگذاری میکروبیوم: در صورت لزوم، تجویز پروبیوتیکهای خاص و افزایش مصرف غذاهای پریبیوتیک برای بهبود سلامت روده.
- مکملدهی هدفمند: تجویز مکملهای Omega-3 و ویتامین D بر اساس نتایج آزمایش خون و نیازهای بالینی.



































