مقدمه: فرصت برقیسازی و موانع پنهان
توسعه خودروهای برقی در جهان، یک راهکار اساسی برای مبارزه با آلودگی هوا، کاهش انتشار گازهای گلخانهای و بهینهسازی مصرف سوختهای فسیلی است. برای کشور ایران، بهویژه در کلانشهرهایی مانند تهران، اصفهان، و مشهد که با معضل جدی آلودگی هوا و ناترازی تولید و مصرف بنزین مواجه هستند، برقیسازی ناوگان حملونقل یک فرصت حیاتی محسوب میشود. با این حال، ورود خودروهای برقی (چه از طریق واردات و چه تولید داخلی) نیازمند آمادگی زیرساختی گستردهای است که در حال حاضر، مهمترین مانع در مسیر این تحول بزرگ به شمار میرود.
این مقاله به بررسی مهمترین چالشهای زیرساختی پیش روی توسعه خودروهای برقی در کلانشهرهای ایران میپردازد.
۱. چالشهای مرتبط با شبکه برق و تامین انرژی
بزرگترین نگرانی در مورد توسعه گسترده خودروهای برقی در ایران، ظرفیت شبکه برق و ناترازی موجود در این صنعت است.
۱.۱. ناترازی و مدیریت پیک مصرف برق
- ناترازی موجود: شبکه برق ایران در فصول گرم سال با ناترازی جدی بین تولید و مصرف مواجه است که منجر به خاموشیهای برنامهریزیشده میشود. ورود گسترده خودروهای برقی، بهخصوص در صورت استفاده از شارژرهای سریع (DC Fast Charger)، میتواند فشار مضاعفی بر شبکه توزیع وارد کند.
- افزایش تقاضای جدید: بر اساس برآوردها، در صورت جایگزینی کامل خودروهای بنزینی تهران با مدلهای برقی، به حدود ۲۷۰ تا ۳۰۰ مگاوات ظرفیت جدید برق نیاز است. اگرچه این رقم در مقابل پیک مصرف کلانشهرها ناچیز به نظر میرسد، اما این تقاضا باید با مدیریت هوشمند و تأمین زیرساختهای جدید همراه باشد.
- راهحل مورد نیاز: ضرورت اجرای طرحهای مدیریت هوشمند بار (Demand-Side Management) و تشویق به شارژ در ساعات غیر پیک (توسط تعرفههای ترجیحی). همچنین، تمرکز بر احداث نیروگاههای تجدیدپذیر (خورشیدی و بادی) برای تأمین برق سبز مورد نیاز ناوگان برقی.
۱.۲. ضعف شبکه توزیع محلی
- تجهیزات فرسوده: بسیاری از تجهیزات شبکه توزیع در کلانشهرها قدیمی بوده و توان تحمل بار ناگهانی و پرقدرت شارژرهای سریع را ندارند.
- نیاز به تقویت ترانسفورماتورها: شارژرهای عمومی پرسرعت نیاز به انشعابات قوی و ترانسفورماتورهای اختصاصی دارند که تأمین زمین و نصب آنها در مناطق متراکم شهری چالش بزرگی است.

۲. چالشهای مرتبط با ایستگاههای شارژ عمومی
نبود زیرساختهای کافی و قابل اعتماد، عامل اصلی ایجاد «اضطراب برد» (Range Anxiety) در رانندگان است و رغبت عمومی را به شدت کاهش میدهد.
۲.۱. کمبود شدید و توزیع نامناسب جایگاهها
- تعداد ناکافی: در حال حاضر، تعداد ایستگاههای شارژ عمومی (حتی در پایتخت) بسیار محدود و ناچیز است. در تهران، تعداد جایگاهها هنوز بسیار کمتر از حداقل مورد نیاز (معادل تعداد پمپ بنزینها) است.
- تامین زمین و مکانیابی: یافتن زمین مناسب و باارزش در کلانشهرها برای احداث ایستگاههای شارژ (که نیاز به انشعاب برق پرقدرت دارند)، به دلیل قیمت بالای زمین و محدودیتهای شهری، بسیار دشوار است.
۲.۲. تنوع و عدم استانداردسازی
- تنوع در کانکتورها: تنوع مدلهای وارداتی و داخلی، باعث وجود استانداردهای شارژ مختلف (Type 2, CCS, CHAdeMO) میشود که عدم یکپارچگی در ایستگاهها، موجب سردرگمی و عدم کارایی برای رانندگان خواهد شد.
- مسائل نرمافزاری و پرداخت: نبود یکپارچگی در سامانههای پرداخت و اپلیکیشنهای یافتن ایستگاههای شارژ، تجربه کاربری را مختل میکند.
۲.۳. چالش شارژرهای خانگی
- ظرفیت برق منازل: بسیاری از زیرساختهای برقی منازل و آپارتمانها، بهویژه در ساختمانهای قدیمی، توان تامین برق مورد نیاز برای شارژ سطح 2 (ولتاژ بالا) را ندارند.
- خطر پرمصرفی: استفاده مداوم از برق منزل برای شارژ خودرو ممکن است مالکان را در دسته مشترکان پرمصرف قرار دهد و مشمول جریمههای سنگین یا خطر قطع برق در فصول پیک شود.
۳. چالشهای فنی و زنجیره تأمین
توسعه خودروهای برقی تنها به تأمین انرژی محدود نمیشود و به کل اکوسیستم صنعتی وابسته است.
۳.۱. فناوری و تولید باتری
- وابستگی به واردات: فناوری اصلی خودروهای برقی، یعنی باتریهای لیتیوم-یون، هنوز به طور کامل بومیسازی نشده و در شرایط تحریم، تأمین آن به چالشی جدی تبدیل شده است.
- نبود نقشه راه لیتیوم: اگرچه ایران دارای ذخایر فلزات نادر است، اما فقدان یک نقشه راه ملی لیتیوم و ناهماهنگی میان نهادهای مسئول (معدن، صنعت و دانشگاه)، مانع توسعه زنجیره تأمین داخلی باتری شده است.
۳.۲. خدمات پس از فروش و تعمیر و نگهداری
- کمبود نیروی متخصص: تعمیر و نگهداری خودروهای برقی به دانش و تجهیزات خاصی نیاز دارد. کمبود تکنسینهای آموزشدیده در کلانشهرها، بهخصوص برای باتریهای ولتاژ بالا و سیستمهای الکترونیکی پیچیده، یک چالش اساسی است.
۴. جمعبندی و راهکارها: گذر از چالشها
توسعه خودروهای برقی در کلانشهرهای ایران، نیازمند یک "همسویی ملی" میان وزارت صنعت، وزارت نیرو، شهرداریها و بخش خصوصی است.
ناترازی و فشار بر شبکه برق : مدیریت هوشمند بار: وضع تعرفههای تشویقی برای شارژ در شب (خارج از پیک مصرف). توسعه همزمان مزارع خورشیدی در سطح شهر برای تغذیه ایستگاههای شارژ.
کمبود ایستگاههای شارژ : تسهیل تأمین زمین: واگذاری زمینهای عمومی و فضاهای پارکینگی با قیمت مناسب به سرمایهگذاران بخش خصوصی. ایجاد ایستگاههای شارژ سریع در ورودی و خروجی کلانشهرها و مسیرهای بینشهری.
عدم بومیسازی باتری : تدوین نقشه راه لیتیوم: تمرکز بر بومیسازی ساخت باتری و توسعه صنایع پتروشیمی برای تأمین الکترولیتها، با استفاده از ظرفیت دانشگاهی و پژوهشی.
هزینه بالا و عدم توجیه اقتصادی : اعطای مشوقهای دولتی: کاهش یا حذف تعرفه واردات قطعات اصلی خودروهای برقی، ارائه وامهای کم بهره برای خرید و یا اختصاص یارانه برای نصب شارژرهای خانگی هوشمند.
در نهایت، تا زمانی که زیرساخت شارژ قابل اعتماد، مقرون به صرفه و پرسرعت در شهرهای بزرگ ایران فراهم نشود، تلاشها برای واردات و تولید انبوه خودروهای برقی با استقبال محدود مواجه خواهد شد و این فرصت حیاتی برای مقابله با آلودگی هوا به تعویق خواهد افتاد. اولویت کشور باید از "تولید خودروی برقی" به "تولید اکوسیستم برقی" تغییر یابد.





































