گدایی یک پدیده اجتماعی پیچیده است که در آن، فرد (گدا) به صورت هدفمند از تاکتیکهای روانشناختی و نمایشی برای برانگیختن احساس ترحم و گناه در رهگذران استفاده میکند تا آنها را به اهدای پول یا کمک وادار سازد. این تاکتیکها، اغلب بر دو محور اصلی تکیه دارند: نمایش نیاز شدید و کاهش مقاومت اخلاقی فرد کمککننده. گدایی در فرهنگ ایران سابقه دیرینه ای دارد و عموماْ نبود سیستم کمک معیشتی خصوصاْ در سنین کهنسالی و فرهنگ مذهبی. باعث دوام و حتی رشد این پدیده شده است.

سابقه دیرینه سواری مجانی (پدیده ای که دیگران کار میکنند و بخشی از ان را به نهادهای خاص و گدایان می دهند) یکی از دلایل عمومی ماندگاری این پدیده بوده است و از زمانهای قدیم این موضوع بعنوان یک کسب و کار بین گروهی از این افراد پذیرفته شده است.
۱. تاکتیکهای نمایش وضعیت و نیاز
این تکنیکها برای جلب توجه و ایجاد یک دلیل فوری و واضح برای درخواست کمک به کار میروند:
الف) تأکید بر ضعف و آسیبپذیری فیزیکی
- نمایش معلولیت یا جراحت: یکی از رایجترین و قویترین تاکتیکها، نمایش آشکار یک نقص فیزیکی (چه واقعی و چه ساختگی). استفاده از باندپیچیهای بزرگ، عصا، ویلچر یا ظاهر کردن زخمها و تغییر شکل اعضای بدن، بلافاصله پاسخ ترحم در مغز را فعال میکند.
- استفاده از کودکان یا نوزادان: حضور کودکان، بهویژه نوزادان یا کودکان خردسال، که نماد بیگناهی و وابستگی هستند، احساس مسئولیت و گناه را به شدت افزایش میدهد. معمولاً کودکان را در وضعیتی خوابآلود یا مریض نشان میدهند.
- سالمندی و ناتوانی: نمایش کهولت سن، لرزش دستها یا ناتوانی در بلند شدن، حس احترام و تعهد اجتماعی به افراد ضعیف را برمیانگیزد.
ب) نمایش گرسنگی و درماندگی
- استفاده از نوشتهها و علامتها: به جای درخواست شفاهی، استفاده از کاغذهایی که روی آن عبارتهایی نظیر "گرسنه هستم"، "بیماری صعبالعلاج دارم" یا "برای تهیه دارو" نوشته شده، مؤثرتر است. این روش نیازی به تعامل مستقیم ندارد و پیام را به سرعت و بدون ابهام میرساند.
- ظاهر نامرتب و لباسهای کهنه: نمایان کردن فقر مطلق از طریق لباسهای پاره، کثیف یا نامناسب برای شرایط آب و هوایی، نشاندهنده یک بحران فوری و دائمی است.
- انتخاب زمان و مکان: انتخاب مکانهایی که مردم عجله دارند یا در موقعیتهای استرسزا قرار دارند (مثل نزدیک بیمارستانها، ایستگاههای شلوغ یا خروجی پارکینگها) برای بهرهبرداری از گناه یا عجله فرد.

۲. تکنیکهای تعامل روانشناختی (کاهش مقاومت)
این تکنیکها برای افزایش احتمال موفقیت درخواست کمک، از طریق تأثیرگذاری بر فرآیند تصمیمگیری فرد کمککننده، طراحی شدهاند:
الف) تمرکز بر نیازهای خاص و فوری
- درخواست جزئیسازی شده: به جای درخواست کلی "پول"، گدایان موفق درخواست را جزئیتر میکنند: "فقط ۵ هزار تومان کم دارم تا کرایه ام را کامل کنم"، "برای خرید یک قرص نان" یا "هزینه تزریق امروز بیمارستان".
- مزیت: این جزئیسازی، درخواست را موجهتر، قابل تأییدتر و کمتر شبیه به یک عادت روزمره نشان میدهد. فرد کمککننده احساس میکند که در حال حل یک مشکل کوچک و فوری است.
ب) ایجاد بدهی روانی (Reciprocity)
- ارائه خدمات کوچک: برخی گدایان با ارائه یک خدمت کوچک و ناخواسته (مانند پاک کردن شیشه خودرو در چراغ قرمز، یا ارائه یک گل کوچک) تلاش میکنند یک بدهی روانی در فرد ایجاد کنند. فرد کمککننده احساس میکند موظف است این "لطف" را با پرداخت پول جبران کند.
- دعای خیر و تشکر اغراقآمیز: برخی بلافاصله پس از دریافت کمک، با دعاهای طولانی و پرشور یا عباراتی نظیر "خدا هزار برابر بهت بده"، احساس خوبی (Warm Glow) در فرد کمککننده ایجاد میکنند تا احتمال کمکهای بعدی یا سخاوت بیشتر را افزایش دهند.
ج) استفاده از ترحم محلی (Targeting)
- انتخاب قومیت و لهجه: استفاده از لهجه یا ظاهر خاص برای جلب ترحم از سوی افراد همقوم یا همشهری، با تکیه بر حس وفاداری و همدردی محلی.
- داستانسرایی: بیان داستانهای غمانگیز و باورپذیر که اغلب حاوی عناصر درام و بیعدالتی است (مانند "سقوط از ساختمان"، "سوختن خانه" یا "کلاهبرداری شدن"). این داستانها به کمک مالی، یک بعد اخلاقی و قهرمانانه میبخشند.
۳. تکنیکهای دفاعی گدایان حرفهای
در مواجهه با امتناع یا سوالهای سخت، برخی گدایان حرفهای از تکنیکهای زیر برای حفظ جریان کمک استفاده میکنند:
- تغییر وضعیت سریع: اگر در یک مکان خاص، افراد کمتر کمک کنند، سریعاً موقعیت مکانی یا حتی داستان خود را تغییر میدهند.
- ایجاد حس گناه: در صورت امتناع، ممکن است با نگاهی طولانی و اندوهگین یا عباراتی مانند "باشه، از این گرسنگی میمیرم"، فرد را دچار حس گناه کنند تا در آینده تصمیم به کمک بگیرد.
- نشان دادن استمرار: در مکانهایی مانند ورودی فروشگاهها یا پارکینگها، آنها حضور مداوم خود را حفظ میکنند تا به رهگذران دائمی ثابت کنند که این نیاز واقعی و دائمی است و در نهایت آنها را وادار به کمک کنند.
این تاکتیکها بر اساس اصول روانشناسی انسان عمل میکنند و بهرهبرداری هوشمندانهای از میل ذاتی ما به کمک به افراد نیازمند و اجتناب از حس گناه انجام میدهند.



































